جدول جو
جدول جو

معنی بشر غنوی - جستجوی لغت در جدول جو

بشر غنوی(بِ رِ غَ نَ)
پدر عبدالله بن بشر بود. ابن شاهین او را یاد کرده و برخی اورا خثعمی خوانده اند. رجوع به الاصابه ج 1 ص 187 شود
لغت نامه دهخدا
بشر غنوی(بِ رِ غَ نَ)
بشر خثعمی. ابوحاتم گوید مصری بود و صحبتی داشت و ابن السکن او را در عداد مردم شام آورده. حدیث او را احمد و بخاری در تاریخ و طبرانی و دیگران از طریق ولید بن مغیرۀ معافری از عبدالله بن بشر غنوی روایت کرده اند. (از الاصابه ج 1 ص 162). و رجوع به الاستیعاب شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بِ)
ابن ولید کندی مکنی به ابوولید. بزمان مأمون منصب قضا را بر عهده داشت. وی ازبزرگان اصحاب رای یعنی حنفی مذهبان بود. (از ابن الندیم). رجوع به تاریخ خلفا ص 206، 237 و ضحی الاسلام ج 3 ص 173 و 176 و عقدالفرید ج 5 و لغات تاریخیه و جغرافیۀ ترکی ج 2 ص 113 و مناقب امام احمد حنبل ص 386 شود
لغت نامه دهخدا